۰۲۱-۷۷۹۸۲۸۰۸
info@jannatefakkeh.com

ابوزینب؛ شهید صبر و جهاد

ابوزینب؛ شهید صبر و جهاد

ابوزینب؛ شهید صبر و جهاد

جزئیات

پرونده ویژه شهید مدافع حرم محمدجعفر حسینی

27 مهر 1400
قصه آشنایی من و تو قصه امروز و دیروز نیست، قصه‌ای است که از سخت‌ترین روز دنیا شروع شد، همان روزی که از غصه‌ای سنگین به خاک سرد و نمناک تو در همسایگی رئوف پناه آوردم. صبح همان شب جمعه‌ای که حاج‌قاسم را از ما گرفت و انعکاس خبر شهادتش نه وجود ما که همه دنیا را به لرزه انداخت. همان روزی که در بهت و ناباوری پرکشیدن فرمانده دل‌ها، انگشتانم را در عمق خاک مزارت فرو بردم و از عمق جان گریستم. همان روزی که با تو از ناگفته‌ها گفتم. همان روز تو را گوشه‌ای از قلبم جا دادم. برای روزی که وقتش برسد و راوی قصه تو شوم.
آقا محمدجعفر حسینی، فرمانده دلاور لشکر فاطمیون، مهاجری که سرت هوای وطن داشت و دلت هوای شهادت. تا بدین‌جا را با هم آمدیم. دل به دل‌مان دادی و راه را برایمان باز کردی، حتی همرزمی که لام تا کام نمی‌گفت را هم پای میز مصاحبه ما نشاندی، حس‌ات کردیم آنجا که با وسواس کلمات را از هزار توی ذهن‌مان برایت انتخاب کردیم تا مبادا حق تو را درست و حسابی ادا نکرده باشیم.‌
ابوزینب عزیز
این صفحات آغاز راهی است که با تو آغاز کرده‌ایم، راهی که انتهایش رویای شیرین قدم نهادن در راه پرافتخار توست. راهی که نه خستگی می‌شناسد، نه غربت، نه دلبستگی. فقط و فقط خون می‌طلبد تا نهالی که از دل آن قد می‌کشد روز به روز تنومندتر و سایه گستر‌تر شود. راه ما همان راهی است که تو نیز بدان مومن بودی، دست‌های ما را رها مکن و در کنار تمام دوستان شهیدت دعاگوی‌مان باش.

نویسنده: زینب‌سادات سیداحمدی

مقاله ها مرتبط