۰۲۱-۷۷۹۸۲۸۰۸
info@jannatefakkeh.com

رقص عاشقان

رقص عاشقان

رقص عاشقان

جزئیات

یادداشت

5 خرداد 1399
با وجود خیل پزشكان زیرمیزی بگیر و آن‌هایی كه در معالجه بیماران‌شان، تا حضرت عزراییل را جلوی چشم‌ آن‌ها نیاورند و جیب‌شان را خالی نكنند، نسخه نمی‌نویسند و به اتاق عمل نمی‌روند، وجود این تعداد از پزشكان و پرستاران، در خط مقدمِ یك بیماری واگیردار و كشنده، شگفتی‌ساز روزهای كرونایی بود. تا پیش از این، واقعا كسی از وجود چنین ثروتی در كشور مطلع نبود. آمادگی برای فدا كردن جان، زمانی كه می‌توانی از وظیفه شانه خالی كنی كاری است كه ملت، اوجش را در دوران دفاع مقدس دیده بود.
ما گر ز سر بریده می‌ترسیدیم
در محفل عاشقان نمی‌رقصیدیم
ما اگر این بیت شعر را پشت پیراهن خاكی یک بسیجی در میدان مین در سال ۱۳۵۹می‌دیدیم باورش برای‌مان سهل‌تر‌ بود تا این كه آن را پشت پیراهن یک پرستار در سال ۱۳۹۹ در بیمارستانی كه ویروس از در و دیوارش بالا می‌رود ببینیم. این تازه در عصر و دورانی است كه حقوق نجومی‌ و اختلاس‌ و آقازادگی و اشرافیگری و رفاه‌طلبی و كاخ‌ شاهنشاه‌نشینی حتی در بعضی مَناسب رسمی وجود دارد. در مخیله بسیاری از ما نمی‌گنجید كه فرهنگ عجیب ایثارگری بعد از حدود سه دهه از پایان جنگ، آن هم در قشر پزشک و پرستار این‌چنین به ظهور درآید. به نظر می‌آمد كه همه به‌خاطر وجهه اجتماعی و ثروت نهفته در این رشته‌های دانشگاهی، جذب و جلب‌شان می‌شوند، نه برای فدا كردن جان.
بدون شک این رخداد، یک ثروت عظیم و پشتوانه سرمایه اجتماعی برای ایران است. حالا این موضوع این‌قدر ما را در ثروتمندی اجتماعی مطمئن كرده كه بدون پیش آمدن زمینه‌های تجربی رخدادهای دیگر، مطمئنیم اگر شرایط طوری پیش آید كه نیاز به از خودگذشتگی و جان دادن مثلا قشر كارمند باشد، یا كارگر، یا معلم، یا قشرهای كوچک‌تری مثل نانوا و راننده تاكسی‌ و كارگران شهرداری و سوپری‌های محله و... ما شاهد همین‌ مقدار ایثار خواهیم بود. حتی مطمئن هستیم اگر نیاز به هنرمندان باشد هم همین‌طور است. قشری كه این روزها شاید مردم به‌خاطر بعضی اظهارنظر كردن‌های‌شان دل خوشی از آن‌ها ندارند.
حس اطمینان از این كه در سختی‌هایت تنها نیستی، حس خوشایندی است. انگار مردم منتظر ‌این روزها بودند تا خودشان را به قافله رزمنده‌های دوران جنگ برسانند و نشان دهند كه آن‌ها هم اهل چنین از خودگذشتن‌ها هستند. مردمی كه در مواجهه با ظلم آشكار جامعه جهانی و تحمیل محرومیت‌های تحریمی، خود باید تولید كنند و خود مصرف كنند و به داد یكدیگر برسند. این همدلی، همان‌طور كه خودش از سرمایه‌های اجتماعی جامعه ایران ناشی می‌شود، برعكس موجب ازدیاد سرمایه اجتماعی و انسجام ملی هم می‌شود.
نكته مهم‌تر، تاثیر تربیتی عمیق این موضوع بر فرزندان ایران است. وقتی كودكان‌مان احساسات جمع عظیم بزرگ‌ترها را در بدرقه سردار شهیدان دیدند و بلافاصله شاهد رفتار مهربانانه آن‌ها نسبت به یكدیگر شدند، كار تربیت‌شان به انجام رسید. به یقین، شهادت حاج‌قاسم و همدلی مردم در كرونا، دهه هشتادی‌ها و نودی‌ها را بیمه كرد. آثار این موضوع را مردم ایران در آینده‌ای خواهند دید كه این طیف سنی به عرصه اجتماع وارد شوند و مَناسب را به دست گیرند.

نویسنده: زهره علی‌عسگری

مقاله ها مرتبط