۰۲۱-۷۷۹۸۲۸۰۸
info@jannatefakkeh.com

چرا انقلاب کردیم؟

چرا انقلاب کردیم؟

چرا انقلاب کردیم؟

جزئیات

واکاوی برخی از دلایل ظهور و پیروزی انقلاب اسلامی در ایران/ به مناسبت ۲۲ بهمن، سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷

22 بهمن 1402
انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) را باید از بزرگ‌ترین رخدادهای جهانی و در جهان اسلام، بی‌بدیل بدانیم. این انقلاب نقشی حیاتی در بیداری امت اسلامی داشته و اثرات شگفت‌آوری را در احیای جهان اسلام و گرایش ملت‌ها به سَمت آزادی و استقلال به جا گذاشته است.
در کالبدشکافى انقلاب‌ها به مولفه‌هایى نظیر دگرگونى بنیادین و ساختارى، تغییر نهادها، جابه‌جایى نخبگان، خشونت و بى‌نظمى و... برمى‌خوریم که براساس تحلیل انقلاب‌هاى جهان، در تعریف انقلاب جاى گرفته‌اند. انقلاب اسلامى ایران که یکى از بزرگ‌ترین پدیده‌هاى قرن بیستم بود و در زمره مهم‌ترین جنبش‌هاى سیاسی و اجتماعى به شمار مى‌آید، تعاریف موجود و نظریه‌هاى انقلاب‌ها را به چالش کشید و ضرورت ارایه تعریف جدیدى از انقلاب را به دنبال آورد.


براى شکل‌گیرى هر انقلاب سه عنصر لازم است: عنصر فکری یا همان ایدئولوژی، مردم و رهبری. هرگاه این سه عنصر با جهت‌گیری یکسان در جامعه‌ای شکل گیرد، می‌تواند منجر به انقلاب برای ایجاد تحول مورد تاییدِ مکتب، رهبر و مردم شود. در خصوص بروز انقلاب اسلامی می‌توان گفت که این سه عنصر با قدرت تمام در کنار هم قرار گرفتند و موجب ظهور و پیروزی انقلاب اسلامی شدند.
حضرت امام(ره) درباره چرایی بروز انقلاب اسلامی در ایران در پاسخ به سوال خبرنگار مجله آلمانی اشپیگل می‌فرمایند «سبب اصلی قیام مردم کشور، شخص شاه و رژیم اوست. این پدرش و خود اوست که طی ۵۵ سال، اولا با اسلام با کینه‌توزی، دشمنی کرده‌اند و در هدم اسلام به عنوان حافظ آزادی و استقلال کشور کوشیده‌اند. ثانیا تمام آزادی‌ها و حقوق ملت، مصرّح در قانون اساسی را از میان برده‌اند و ثالثا استقلال کشور را به‌کلی از میان برده‌اند. تمام بنیادهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی که این ملت طی قرون برای زندگانی مستقل خویش فراهم آورده بود، به وسیله این رژیم از میان برده شده است.»
برخی از سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز این‌چنین است:
- قبل از انقلاب، آزادی فکر، آزادی بیان و آزادی تصمیم‌گیری نبود. مردم این را نمی‌خواستند.
- هدف انقلاب در درجه اول این بود که نظامی در داخل کشور به وجود بیاورد که وابسته نباشد بلکه مستقل باشد.
- مردم مایل بودند که اخلاق نیک و خلقیات اسلامی پسندیده در بین آن‌ها شیوع پیدا کند.
- انقلاب برای حاکمیت اسلام بود. مردم هم که این انقلاب را به پا کردند و امام را پذیرفتند برای انگیزه اسلامی بود.
***
قبل از هرگونه پیش‌داوری، برای یافتن دلایل منطقی رخداد انقلاب اسلامی باید به واقعیات موجود در حکومت پهلوی و شرایط ایران و نظام سیاسی حاکم بر آن پرداخته شود. نگاه پژوهش‌محور و مبتنی بر اسناد و شواهد متقن و چالش‌ها و َابرچالش‌های موجود در آن حکومت می‌تواند راهگشای قضاوت صحیح باشد. قضاوتی که گاهی براساس نقلِ بی‌منطقِ ناقلان در آفت «خودتعریفی» قرار گرفته و نسبت به تعریفِ بدون استدلال خویش اصرار می‌ورزد یا براساس هجمه خبری هدفدارِ مخالفان نظام اسلامی و طرفداران نظام آمریکایی شاه، راه دریافت حقایق را تار کرده یا عکس‌العملی به سختی‌های ناشی از مشکلات فراروی زندگی مردم است.
***.
درباره علل و انگیزه‌های شکل‌گیری انقلاب اسلامی و پدیداری آن، نظرات متفاوتی از سوی صاحبان اندیشه‌ ارایه شده‌ از جمله:
- عده‌ای انجام توسعه بدون برنامه‌ریزی و ادعا برای مدرنیزه کردن شتاب‌آلود کشور از سوی رژیم پهلوی و عدم درک واقعیت‌های اجتماعی و در نتیجه ایجاد شکاف عمیق بین اکثریت جامعه و رژیم را موجب تضاد و رویارویی سیاسی و مذهبی‌ و نهایتا بروز انقلاب اسلامی می‌دانند.
- گروهی مسائل اقتصادی و فاصله طبقاتی عمیق بین ثروتمندان‌(عمدتا از خانواده پهلوی و اطرافیان ‌آن‌ها) و عمیق‌تر شدن فاصله حاکمان با طبقه فقیر جامعه، گسترش ظلم و بی‌عدالتی با حمایت مستقیم حکومت و افزایش نارضایتی‌های اجتماعی ناشی از آن را دلیل ظهور انقلاب می‌شمرند.
- برخی معتقدند سیاست اسلام‌زدایی و مبارزه با اسلام از سوی رژیم شاه باعث جریحه‌دار شدن احساسات مسلمانان ‌شد و عزم آنان را برای مقابله با شاه جدی‌ کرد.
- عده‌ای نیز وجود چند عامل در کنار هم را دستمایه اصلی شروع حرکت انقلابی مردم می‌دانند.
فارغ از دلایل اشاره شده که برای اثبات میزان اثر آن‌ها در اقبالِ مردم و همراهی با حضرت امام، باید با تفکری نقادانه و نگاهی پژوهشی به آن‌ها نگریسته و ارزیابی شود، به نظر می‌رسد سه اَبرچالش در رژیم شاه در ترغیب ملت برای حرکت انقلابی و اصلاح‌گرانه، بیشتر خود را نمایان می‌کنند:
۱- عدم اعتقاد به اسلام و مخالفت علنی و آشکار با ارزش‌ها و مظاهر اسلام ناب و اسلامی که ملت به‌شدت به آن معتقد بود و حاضر بود برای دفاع از آن مجاهدت کرده و جان خویش را فدا کند.
تاریخچه مقابله رژیم پهلوی با اسلام را باید از زمان پهلویِ پدر مورد بررسی قرار داد. با روی کار آمدن رضاشاه و پس از این که وی پایه‌های قدرت خود را محکم کرد، مبارزه با مذهب و شعائر جزو اصول رسمی حکومتی شد. مسئله کشف حجاب و ممنوع کردن پوشیدن لباس بومی و حتی ممانعت از برگزاری مراسم مذهبی در این دوره، باعث بروز اولین درگیری‌ها میان مردم و رژیم پهلوی شد و این رژیم را به عنوان رژیمی ضدمذهب نشان داد. اقدامات ضدمذهبی حکومت در دوره محمدرضا شاه نیز ادامه یافت. وی نیز مانند پدرش با سیاست‌های مختلف در پی تغییر فرهنگ دینی مردم بود و آداب و بدعت‌هایی ناسازگار با اعتقادات اسلامی را به جامعه تحمیل کرد. ظهور حزب رستاخیز در این دوره، دقیقا به همین منظور بود. این حزب، شاه را چونان رهبری معنوی و سیاسی معرفی می‌کرد، علما را مورد حمله تبلیغاتی قرار می‌داد و در کنار این ادعا که ایران به سوی «تمدن بزرگ» پیش می‌رود، تاریخ شاهنشاهی جدید را به جای تقویم اسلامی به کار برد. بی‌حجابی برای زنان نیز از جمله تبلیغات این حزب بود. در این مقطع برای کنترل کتاب‌های دینی، تنها مرکز مجاز انتشار کتاب مذهبی اداره اوقاف معرفی شد و برای جلوگیری از رسوخ اسلام فقاهتی و ممانعت از تبلیغ اسلام ناب از سوی روحانیت آگاه، دانشکده الهیات را مامور تشکیل سپاه دین و گسترش اسلامِ به‌اصطلاح راستین به روستاییان کرد.
جشن‌های پنجاهمین سال سلطنت پهلوی نیز این خط تقابل با دین را تکمیل کرد و محرمات الهی که از خطوط قرمز ملت مسلمان بود، علنا مورد اهانت واقع شد. علاوه بر این، گسترش قمارخانه‌ها، مراکز فحشا، مشروب‌فروشی‌ها و نمایش فیلم‌های مبتذل در سینما و تلویزیون بخشی از تلاش‌های رژیم شاه در رویارویی با فرهنگ اسلامی و تغییر آن به شمار می‌آید.
۲- وابستگی کامل رژیم پهلوی به قدرت‌های بیگانه به‌خصوص آمریکا در تمام ابعاد.
رژیم شاه در جنبه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی، نظامی و... به آمریکا و سایر کشورهای غربی، وابستگی فراگیر و فزاینده داشت. تنها اشاره به یک قرارداد نظامی بین آمریکا و ایران در سال ۱۹۵۹ برای اثبات این مدعا کافی است. براساس این قرارداد، آمریکا در صورت وقوع تجاوز به ایران، به یاری ایران می‌شتافت. هرچند تلاش‌های آمریکایی‌ها کمک به ایران نامیده می‌شد ولی در عمل، ایران را به آمریکا وابسته می‌ساخت و آمریکا از این وابستگی در زمینه‌های مختلف بهره می‌برد. براساس این قرارداد، ایران به ژاندارم منطقه و حافظ منافع آمریکا در منطقه تبدیل شد. تصویب و اجرای طرح مصونیت قضایی اتباع آمریکایی در ایران، ورود هزاران متخصص نظامی و سلطه آن‌ها بر ارتش نیز بخشی از برنامه‌های آمریکا بود که در راستای منافع این کشور تحقق محمدرضا پهلوی، امیرهوشنگ دولو و همسرش در یک میهمانییافت و ملت ایران را بیش از پیش به وابستگی شاه به آمریکا معتقد ساخت.
از سوی دیگر، روابط با اسرائیل یکی از علل مخالفت عمومی مردم بود. رژیم شاه، برخلاف نظر مردم ایران و افکار عمومی مسلمانان جهان، روابطی گسترده با اسرائیل داشت. رژیم پهلوی ۶۵درصد نفت مورد نیاز اسرائیل را تامین می‌کرد، کالاهای اسرائیلی به سوی ایران سرازیر بود، ساواک و موساد همکاری گسترده‌ای داشتند و آژانس یهود که فعالیت عمده‌اش مهاجرت دادن یهودیان به فلسطین اشغالی است در تهران دفتر نمایندگی فعال داشت.
۳- فساد شاه و خاندان و وابستگان و صاحب‌منصبان رژیم پهلوی.
فساد مالی در دوران پهلوی همواره وجود داشت ولی فسادی که بعد از افزایش قیمت نفت در سال ۱۳۵۳ در ایران پدیدار شد، مسئله‌ای بود فراتر از همه آن‌ها و سوای تمام معیارهای قابل قبول. پورسانت‌ها و زدوبند با مقاطعه‌کاران داخلی و بین‌المللی توسط دربار و اطرافیان شاه مسئله‌ای بود که بر هیچ ‌کس پوشیده نبود. فریدون هویدا در مورد فساد مالی حاکم بر خانواده شاه چنین می‌نویسد «فسادی که درون دربار شاه وجود داشت حقیقتا ابعاد وحشتناک به خود گرفته بود. برادران و خواهران شاه به‌خاطر واسطه‌گری برای عقد قرارداد بین دولت ایران و شرکت‌هایی که گاه خودشان نیز جزو سهامداران عمده آن‌ها بودند، حق‌العمل‌های کلانی به چنگ می‌آوردند ولی گرفتاری اصلی در این میان، فقط مسئله رشوه‌خواری یا دریافت حق کمیسیون توسط خانواده سلطنت نبود بلکه اقدامات آن‌ها الگویی برای تقلید دیگران می‌شد و به صورت منبعی درآمده ‌بود که جامعه را در هر سطحی به آلودگی می‌کشانید... سرازیر شدن ثروت‌های هنگفت به جیب این و آن در موقع عقد قراردادها گاه می‌شد که رسوایی‌هایی را نیز به دنبال می‌آورد. چنان‌ که یکبار کمیسیون تحقیق سنای آمریکا افشا کرد که در جریان یکی از معاملات با کمپانی‌های آمریکایی، عده زیادی از جمله شوهرخواهر شاه و فرمانده نیروی‌هوایی ایران(ارتشبد خاتمی) به اتفاق پسر بزرگ اشرف رشوه هنگفتی دریافت کرده‌اند.»
ارتشبد فردوست از دوستان شاه و مسئول بازرسی شاهنشاهی می‌گوید «در دوران مسئولیتم در بازرسی متوجه شدم که اصولا موارد سوءاستفاده و حیف و میل نهایت ندارد. در دوران ۱۳ ساله نخست‌وزیری هویدا همه می‌چاپیدند و هویدا کاملا نسبت به این وضع بی‌تفاوت بود. در صورتی که یکی از مهم‌ترین وظایف رئیس دولت، جلوگیری از فساد و حیف و میل اموال دولتی است. در هیچ زمانی به اندازه دوران هویدا فساد گسترده نبود و او چون جلب رضایت محمدرضا را می‌طلبید، نمی‌خواست کسی را از خود ناراضی کند و به همین دلیل نیز صدارت او طولانی شد.»
علاوه بر سوءاستفاده‌ها و اختلاس‌های مالی در نظام سیاسی پهلوی، آن هم در دربار و در حد امرای ارتش، یکی از مسائل حیرت‌انگیز، دخالت‌های دربار شاه در امور مربوط به مواد‌مخدر بود. به محمودرضا یکی از برادران شاه اجازه داده شده بود در امر کشت تریاک و برداشت محصول آن فعالیت داشته باشد. همه ساله محمودرضا به بهانه این که محصول تریاک خوب نبود، مقدار زیادی از تریاک‌های به دست آمده را برای خود نگه‌می‌داشت و بعد آن را به قیمت هنگفت در بازار سیاه به فروش می‌رساند.
حمایت شاه از آزادی دوست خود امیرهوشنگ دولو که به جرم قاچاق مواد‌مخدر در سوئیس زندانی بود، از جمله مسائلی است که در روشنگری اذهان مردم در حمایت شاه از قاچاق موادمخدر موثر بود. مردم از این مسئله حیرت‌زده شده بودند که چطور قاچاقچی‌های خرده‌پا تیرباران می‌شوند ولی شاه امیرهوشنگ دولو را که به جرم قاچاق مواد‌مخدر در سوئیس بازداشت شده از محاکمه و زندان می‌رهاند!
علاوه بر سوءاستفاده مالی و دخالت دربار در قاچاق موادمخدر، اکثر اعضای خانواده سلطنتی و مقامات سطح بالای کشور به‌گونه‌ای زندگی می‌کردند که هیچ‌گونه تناسبی با دستورات مذهب رسمی کشور که بیش از ۹۹درصد از مردم ایران به آن معتقد بودند نداشت. برپایی قمارخانه‌ها و تفریحگاه‌های خلاف عفت در سرتاسر کشور از جمله در جزیره کیش که جهت عیش‌ونوش درباریان و میلیاردرهای جهان و کشورهای عرب تدارک دیده شده بود، نمونه‌ای از آن‌ها بود. جزیره کیش تبدیل به تفریحگاهی شده بود که شرکت ایرفرانس در پروازهایی که با هواپیمای کنکورد به این جزیره داشت، تعدادی از زنان فاحشه را به این جزیره می‌آورد.
وجود فساد مالی و بی‌بندوباری‌های بی‌حد و حصر دربار و خانواده شاه چنان وسعتی پیدا کرده بود که با بدیهیات مسلم دین مبین اسلام در تعارض بود و روز به روز وجهه شاه و خانواده سلطنت را بین مردم مسلمان ایران از بین می‌برد. نقطه اوج این بی‌بندوباری در جشن فرهنگ و هنر شیراز به وجود آمد که کریه‌ترین و زشت‌ترین و شرم‌آور‌ترین صحنه‌ها را برای بازدیدکنندگان به نمایش در‌آوردند.
موارد بالا را می‌توان بخشی از دلایل محکم بروز انقلاب و پاسخ منطقی به سوال «چرا انقلاب کردیم؟» دانست. از موارد دیگر می‌توان اشاره کرد به اعتماد به نفس، جذبه و مهم‌تر از همه، توانایی حضرت امام در جلب توجه توده‌ها و تبیین و ترسیم درست و قابل لمس اقدامات و اهداف رژیم پهلوی، ضدیت شاه با اسلام و فساد گسترده در ارکان حکومت و اثبات دست‌نشاندگی کامل این رژیم به غرب و به‌ویژه آمریکا.
یک مرجع دینیِ شجاع، صادق و باهوش، آحاد ملت را در صفی واحد به جریان مبارزه کشاند و حرکت برای ظهور انقلاب اسلامی و برپایی نظامی مبتنی بر اسلام ناب آغاز شد. پیامبراکرم(ص) در مورد افرادی با این خصوصیات چنین فرموده‌اند «به باهوش‌ترین مومنان رجوع کنید که آن‌ها به مدد الهی اعتقاد دارند و توکل می‌کنند.»
به تعبیر علامه اقبال «انسان مومن دارای اعتقادی روشنگرانه است، بر سرکشان مسلط است، غالب می‌شود و مغلوب نمی‌شود.» ملت ایران حضرت امام را در عمل این‌گونه یافتند و پای در رکاب او شدند و راه برای یک رخداد بزرگ فراهم شد.
***
«نوای وقت» روزنامه پرتیراژی به زبان اردو است که در لاهور، اسلام‌آباد، کراچی و مولتان منتشر می‌شود. این روزنامه در تعریف انقلاب اسلامی ایران چنین می‌نویسد «امام خمینی با انقلاب مبارک خود، بسیاری از آرزوها را تحقق بخشیدند و کارهای بزرگی برای اسلام کردند. کارهایی که همه و همه درخور تحسین و تقدیر بوده و از جایگاه والایی برخوردار است و در زمینه‌ها و عرصه‌های مختلف، نقش بزرگی دارد. این موفقیت‌ها هم‌چون چراغی فراراه رهبران و بزرگانی است که با تمسک به روش و اندیشۀ ایشان، امت را در مشکلات و بحران‌ها به‌خوبی هدایت کنند. ایشان رهبر انقلاب اسلامی ایران بودند، انقلاب روحانیان بزرگوار و علمای فاضل. این انقلابی بود که از آغاز، علما آن را تا به نهایت با تدبیر و اندیشه پیش بردند و در مراحل مختلف، خود را در راه آن فدا کردند و قربانی این راه شدند تا این که به آن‌چه خواستند رسیدند و بر تصمیمات خود نایل شدند. این تنها انقلاب علماست که با موفقیت و توفیق همراه شد. در حالی که در سرزمین‌های اسلامی، روحانیان اسلامی نتوانسته بودند به خواسته خود برسند و در تصمیمات خود توفیق یابند و این کار را اولین‌بار روحانیان جمهوری اسلامی ایران تحقق بخشیدند.»
***
این‌چنین بود که که انقلاب اسلامی شکل گرفت و با پیام‌هایی هم‌چون لزوم خروج انسان از یوغ بردگى و بندگى طاغوت و رستن از ذلت و خوارى، روى آوردن به عبودیت خدا و رستگارى، برآشفتن در مقابل همه بدى‌ها و کجى‌ها و نابسامانى‌ها، مبتنى بودن حکومت و قدرت سیاسى بر پرهیزکارى و عدالت و حقیقت، ضرورت دین‌گرایى و خدامحورى و نیز بازگشت از مسیر انحرافى دوران غرور جاهلانه و شکوفایى علم و... به پیروزی رسید.
اما چرا این حرکت مردمی به رهبری حضرت امام در مقابل قوی‌ترین و وابسته‌ترین رژیم منطقه به پیروزی انجامید؟ گرچه در مقام پاسخ به این سوال، صدها کتاب، مقاله و پایان‌نامه به رشته تحریر درآمده و هزاران پژوهشگر، محقق و استاد در مراکز مختلف آموزشی به بیان سخن و استدلال پرداخته‌اند، اما در این‌جا به برخی از دلایل پیروزی انقلاب اشاره می‌کنیم:
ـ مطابقت انقلاب اسلامى با سنت‌هاى الهى و حضور ملت به عنوان یک وظیفه شرعی و ملی.
ـ ایمان عمیق، آگاهانه و راسخ مردم به اسلام ناب و اعتماد کامل به رهبر خویش به عنوان یک مرجع دینی صادق، شجاع و آگاه.
ـ درک واقع‌بینانه مردم از چالش‌های موجود در رژیم پهلوی.
ـ روشنگرى و فداکارى روحانیت اصیل و متعهد و افراد مورد وثوق و تاثیرگذار به عنوان جلودار نهضت.
ـ رهبری شجاعانه و حکیمانه حضرت امام و هدایت موج خروشان ملت در مقاطع و مراحل پرفرازونشیب انقلاب اسلامی.
بی‌شک دلایل اقبالِ ملت برای همراهی حضرت امام برای انقلاب و ایجاد تحول و دگرگونی در ساختار سیاسی و اجتماعی کشور، منطقی و مورد تایید عقل و وجدان انسان‌های بیدار آن دوران بوده که آگاهانه پای کار آمدند و رهبری امام‌شان را با جان و دل پذیرفتند. مردم حماسه آفریدند، مجاهدت و صبوری کردند و مشتاقانه جان خویش را در راه تحقق هدف‌شان گذاشتند. آن‌ها شهید و مجروح شدند ولی عقب ننشستند تا نصرت الهی را به چشم دیدند و نوزاد زیبا و امیدآفرین‌شان را در آغوش کشیدند.
ملت در آن زمان، دلایل منطقی خود را برای حرکت انقلابی داشتند و با درک درست وارد صحنه شدند. مسلما برای قضاوت در مورد چرایی حرکت مردم، باید بنا به مقضیات واقعی آن دوران حکم کرد. قضاوت عادلانه درخصوص این رخداد عظیم اجتماعی، هر نگاه منصفی را بر آن می‌دارد که با استفاده از اسناد، مدارک متقن و درست و فارغ از هرگونه حب و بغض، تاریخ ۵۰ ساله حکومت سلطنتی و موروثی پهلوی را بر این کشور بزرگ مطالعه کند و آنگاه با وجدانی بیدار و با شجاعت یک انسان آگاه، اعلام کند که اگر خودِ او در آن دوران قرار می‌گرفت، در کدام سوی معرکه بود. سوی رژیمی وابسته، مخالف اسلام و ضدمردم یا سوی میلیون‌ها مردمی که آمده بودند تا خودشان باشند، نه عامل دست بیگانگان؟
***
انقلاب اسلامی ایران توسط ملت و به رهبری حضرت امام شکل گرفت و به پیروزی رسید و با ظهور جمهوری اسلامی استمرار یافت. انقلابی با دستاوردهایی هم‌چون: حاکمیت ارزش‌هاى دینى و معنوى در نظام حکومتى در عصر غلبه زر و زور بر دیگر ارزش‌ها، قطع دست بیگانگان و چپاولگران و سلطه‌گران از منابع و ثروت‌هاى ایران، برچیدن بساط ارتجاع و روشنفکرى وابسته و دریدن طومار خیانت آنان، نفى سلطه طاغوت و احیاى استقلال ایران، احیاى هویت ملی و اسلامى و حیات‌بخشى به ملت ایران، ایجاد اعتماد به نفس و خودباورى در ملت ایران، ایجاد جرات و جسارت در ورود به مسائل علمى و شکستن مرزهاى دانش، تبیین و احیاى منزلت و شان زن مسلمان، ایجاد وحدت شیعه و سنى و... در حوزه داخلی.
هم‌چنین دستاوردهایی هم‌چون: ابطال نظریه‌هاى مادى‌گرایانه و الحادى در تبیین و تفسیر انقلاب‌ها، ارایه تفکر جدید مبتنى بر توحید و معنویت و تکریم انسان و عدالت اجتماعى به جهانیان، احیاى امید در دنیاى اسلام و عرب نسبت به شکست‌ استکبار و صهیونیسم، بیدارى امت اسلام و تلاش در جهت تعیین سرنوشت خویش و دفاع از اسلام و... در حوزه جهانی.
***
اکنون پس از گذشت چهل و سه سال از آن پیروزی بزرگ و نصرت خداوندی، منصفانه به قضاوت بنشینیم و دستاوردهای بزرگ و کوچک این انقلاب مردمی را با نگاهی واقع‌بینانه مرور کنیم. دستاوردهایی مادی و معنوی که هرکدام از آن‌ها عزت و بزرگی ملت ایران را در جهان به اثبات می‌رساند. دستاوردهایی که ملت‌های آزادیخواه جهان در حسرت داشتن آن‌ها می‌سوزند و برای کسب آزادی و استقلال‌ مبارزه می‌کنند.
استقلال و آزادی دو واژه مقدسی است که با ظهور انقلاب اسلامی و پس از تثبیت حرکت انقلابی ملت در ۱۲ فروردین، همراه با نمایش یک حرکت مردم‌سالارانه به ایران بزرگ هدیه شد. دو هدیه‌ای که تاکنون با دستاوردهای بزرگ ملت، تثبیت و تحکیم شده‌اند.
منصفانه بگوییم که به دلایل مختلف داخلی و خارجی، در حوزه عدالت اجتماعی و اقتصاد و به‌خصوص معیشت ملت دچار چالش هستیم که هرگز در شان و جایگاه ملت و نظام اسلامی نیست. اکنون زمان آن است که نظام اسلامی، دولت‌مردان، قانونگذاران، ناظران، سرمایه‌داران، پژوهشگران، متخصصان و همه فعالان عرصه سازندگی کشور دست به دست هم دهند و با حرکتی آکنده از تدبیر، این چالش را به رضایت‌مندی ملت تبدیل کنند و به این وسیله، قطعات پازل اقتدار و سربلندی ملت و نظام اسلامی را تکمیل کنند و راه را برای قضاوت ناصحیحِ برخی در مورد چرایی ظهور انقلاب اسلامی و نادیده گرفتن دستاوردهای بزرگ و بی‌نظیر ملت و نظام اسلامی‌شان مسدود کنند.
گرچه آنان که انقلاب اسلامی را شکل دادند و آنان که هشت سال نبرد نابرابر با جهان استکبار را به پیروزی تبدیل کردند و هم‌چنین نسل‌های پس از انقلاب و جوانان آگاه و شجاعی که اکنون امید اصلی کشورند، ایستاده‌اند و افقی را به بلندای عزت و سربلندی برای ملت مسلمان و شجاع ایران جست‌وجو می‌کنند.

نویسنده: فتح‌الله نادعلی

مقاله ها مرتبط