۰۲۱-۷۷۹۸۲۸۰۸
info@jannatefakkeh.com

سندِ قدس

سندِ قدس

سندِ قدس

جزئیات

گفت‌و‌گو با سردار محسن چیذری از فرماندهان سپاه قدس پیرامون دستاوردها و افق آینده جبهه مقاومت/ به مناسبت ۱۳ دی، سال‌روز شهادت سیدالشهدای مقاومت سردار حاج‌قاسم سلیمانی و روز مقاومت

13 دی 1402
اشاره: امام خمینی(رحمت‌الله‌ علیه)، خرداد ۱۳۴۲ آغازگر جریان مقاومتی شد که اولین ثمره‌اش، پیروزی انقلاب اسلامی بود. در ادامه آیت‌الله خامنه‌ای این مسیر را ریل‌گذاری کردند. آنچه پیش روی شماست حاصل گفت‌و‌گوی ما با سردار محسن چیذری است. با او درباره ایده‌های اولیه مقاومت، ضرورت تشکیل هسته‌ها و محور مقاومت در منطقه، دستاوردهای امروز این جریان و افق نگاهِ فردای آن، صحبت کردیم و در نهایت رسیدیم به این باور که:
کشتی نوح، رها در دلِ طوفانی ماست
سندِ قدس، همین خونِ سلیمانی ماست




ایده اولیه مقاومت
اگر بخواهیم به صورت اجمالی در رابطه با شکل‌گیری جبهه مقاومت صحبت کنیم و نقشه راهی را که در آینده برای آن وجود خواهد داشت تبیین کنیم، باید بگوییم موضوع مقاومت با تفکر حضرت امام از سال ۱۳۴۲ یعنی هم‌زمان با شکل‌گیری پایه‌های انقلاب اسلامی آغاز شد. مقاومت به گونه‌ای شکل گرفت که به پیروزی انقلاب اسلامی در مقابل رژیم ستم شاهی منجر شد. با پیروزی انقلاب ایران، حضرت امام خمینی، اهداف انقلاب را با رویکرد انقلاب مردمی و حامی مستضعفین جهان ترسیم کردند. از همان ابتدای انقلاب موضوع تشکیل ارتش بیست میلیونی را در جمع فرماندهان سپاه، مطرح کردند. کم‌تر از یک سال، فرماندهان تلاش کردند تا فرموده امام را عملی کنند و ارتش بیست میلیونی را شکل دهند و نهایتا یک میلیون نفر سازماندهی شدند. سال بعد امام موضوع ارتش ۱۰۰ میلیونی جهان اسلام را مطرح کردند و فرمودند که پرچم انقلاب و اسلام باید در اقصی نقاط دنیا به اهتزاز در بیاید و پرچم انقلاب به دست صاحب اصلی‌اش رسانده شود.

انقلاب ایران و ظهور ادبیاتی جدید
حاج قاسم سلیمانی و سردار محسن چیذریبا انقلاب اسلامی ایران، تفکر و ادبیات و نگاه جدیدی مطرح شد. ابتدای امر، امام رژیم ستم‌شاهی را از مقابل برداشتند. برای اولین بار یک حکومت اسلامی شکل گرفت. دشمنان اسلام شرق و غرب در مقابل این تفکر صف‌آرایی کردند و نوعی نظام سلطه را با محوریت آمریکا و رژیم صهیونیستی شکل دادند. از همان ابتدای انقلاب تهدیدها یکی پس از دیگری شکل گرفت. ترورها، غائله‌های مختلف مرزی و قومیتی، کردستان خلق عرب، غائله گنبد و جنوب شرق کشور. همه گروه‌هایی را که زمینه مخالفت داشتند علیه نظام شوراندند. حضرت امام در اولین روزهای انقلاب به دنبال تثبیت این انقلاب و نظام نوپا بودند. بعد از آن بحث فلسطین اشغالی و مبارزه با رژیم صهیونیستی مطرح شد. پشتیبانی از مردم مستضعف و ستمدیده فلسطینی در دستور کار قرار گرفت. شروع هسته‌های مقاومت با تشکیل حزب‌الله بود. موضوع فلسطین می‌توانست وحدت جهان اسلام را رقم بزند. وحدت جهان اسلام را همواره در سخنرانی‌های حضرت امام می‌شنیدیم.

راه قدس از کربلا می‌گذرد
همین روزها بود که جنگ عراق هم بر ما تحمیل شد و هشت سال درگیر جنگ بودیم. در طول حیات حضرت امام موفق نشدیم به نهضت مقاومت و جریانات آن به صورت متمرکز بپردازیم. با شروع جنگ، نگاه‌ حضرت امام این بود که ابتدا باید جمهوری اسلامی ریشه‌های خودش را در زمین محکم و خودش را حفظ کند تا بتواند در آینده تکیه‌گاه گروه‌های دیگر باشد. بعد از عملیات بیت‌المقدس، یک یگان از سپاه رفت به لبنان، چرا که در حمله‌ای، رژیم صهیونیستی در جنوب لبنان تا بیروت پیشروی کرده بود. حضرت امام سپاه ایران را از لبنان برگرداند و جمله معروف «راه قدس از کربلا می‌گذرد» را فرمودند. با این مفهوم که ما اکنون هرچه در توان داریم، باید برای حفظ نظام و کشور صرف کنیم. حضرت امام رحلت کردند و دوران رهبری مقام معظم رهبری آغاز شد.
مقاومت؛ یک نیاز
حضرت آقا در دهه دوم انقلاب، این طور تدبیر کردند که نیروی مقاومت، علاوه بر همه نیروهای مسلح دیگر، مثل نیروی زمینی، هوایی، دریایی در داخل مرزها تشکیل شود. نیروی قدس هم برای شکل دادن مقاومت در خارج از مرزها تشکیل شد. این یک نیاز بود. چرا که از قبل حضرت امام اعتقاد داشتند که پرچم انقلاب باید به دست صاحب اصلی‌اش برسد. برای رسیدن به این مهم، حضرت امام نقشه راه را مشخص کردند. نقشه‌ای که روی موضوع صدور انقلاب تاکید داشت. چرا که صدور انقلاب پایه و اساس مکتب و فرهنگ مقاومت است. فرهنگ مقاومت از سال ۶۰ به بعد پایه‌ریزی شد. چون یک نیاز بود. بعد از انقلاب اسلامی نظام سلطه نیروهایش را برای مبارزه با انقلاب و نظام ایران سازماندهی کرد. به شکل‌های مختلف این کار انجام شد؛ تهدید، شروع جنگ هشت ساله، ترورها، جنگ‌های قبیله‌ای در مرزها و تحریم. در برابر این مهندسی نظام سلطه باید جبهه مقاومت شکل می‌گرفت. این مقاومت صرفاً نظامی هم نبود و موضوعات مختلف از سیاسی فرهنگی و اقتصادی، در تمامی ابعاد را در بر می‌گرفت.
با پیروزی انقلاب، مقاومت‌های بعضاً کوچک، در تمام دنیا و مناطقی که پیرامون ایران بود، شکل گرفت. آن‌ها الگوی مقاومت را از انقلاب اسلامی ایران دریافت کرده بودند. از سوی آن دولت‌ها نسبت به ایران مطالباتی هم بود. حضرت امام، آزادسازی قدس شریف را برای همه به عنوان یک هدف واحد قرار دادند. آن کشورها هم ادامه این نگاه را دنبال کردند. ریل‌گذاری این مسیر را حضرت آقا انجام دادند و مجموعه نیرو هم آن را دنبال کرد. وقتی که نیروی قدس تشکیل شد، هسته‌های مقاومت در هر کجا که بسترش فراهم بود، شکل گرفت. جاهایی هم که شرایط نبود، برای تشکیل هسته مقاومت بسترسازی شد. تا به مرور زمان این هسته‌های مقاومت با نظام سلطه مقابله کند.

نگاهی دیگر به جریان مقاومت
می‌توان نگاه دیگری نیز به شکل‌گیری جریان مقاومت داشت. در جنگ تحمیلی، تهدید سختِ نظام سلطه را داخل کشور داشتیم. در دهه دوم انقلاب، شبیخون فرهنگی مطرح شد. دهه سوم انقلاب، وقتی داخل کشور نتوانستند به انتظارا‌ت‌شان برسند، جنگ سخت را پیش گرفتند. لشکرکشی کردند به اطراف مرزهای ما. از غائله ۱۱ سپتامبر به بعد در حاج قاسم سلیمانی و سردار محسن چیذریمرزهای شرقی غربی و حاشیه خلیج‌فارس نیروی نظامی پیاده کردند. در دهه چهارم انقلاب، نظام سلطه به طور مستقیم نمی‌توانست تهدیدهای خود را داخل کشور عملی کند. نیروهای نظامی و پایگاه‌هایی به افغانستان و عراق آوردند. مرحله بعد، جنگ سوریه و داعش اتفاق افتاد. وقتی نظام سلطه خودش نتوانست مستقیم وارد عمل شود، جنگ نیابتی را پیش کشید و سعی داشت با پایگاه‌هایی که در عراق دارد، فشار را بر جمهوری اسلامی وارد نماید، اما برعکس خودش مورد تهدید واقع شد، آسیب دید و تلفات داد. مجبور شد شکست را بپذیرد. مجبور شد پنجاه هزار نیروی نظامی‌اش را از عراق خارج کند. جنگ نیابتی داعش را در سال ۲۰۱۴ شروع کردند. سوریه ، در منطقه تنها کشوری بود که رهبرانش حامی مقاومت و همسو با ما بودند. سوریه پل مناسبی هم برای ما بود تا بتوانیم مقاومت فلسطین و حزب‌الله را هم پشتیبانی کنیم. به همه این دلایل، دقیقا جنگ نیابتی را از این سرزمین اغاز کردند. سازماندهی در نیروها به وجود آمد. فاطمیون، زینبیون، حیدریون، همه گروه‌ها از ملیت‌های مختلف به سوریه آمدند. توانمندی، تجهیز و پشتیبانی‌شان هم توسط ما صورت می‌گرفت. حشدالشعبی هم در داخل عراق فعالیت داشت. بحث شبیخون فرهنگی مطرح شد. اقداماتی انجام شد. البته دشمن هم در زمینه جنگ فرهنگی بُردهایی داشت. تاثیراتی را بین جوان‌ها گذاشت، اما موضع ضدامریکایی ما همچنان به قوت خودش باقی‌ست. نگذاشتیم مذاکرات و بحث‌های دیگر به نفع دشمن به سرانجام برسد. دشمن متوسل شد به اقدامات نظامی بعدی یک سری اقدامات مستقیم و یک سری جنگ‌های نیابتی در سوریه، عراق و یمن. فلسفه وجودی نیروی قدس با محوریت ایران به عنوان ام‌القرای کشورهای اسلامی این بود که در برابر تهدیدات هولناک دشمن مقاومت کنند. فقط اگر بخواهیم جنایات داعش را مثال بزنیم تهدید شیعیان در عراق، اهانت به حرم‌های ائمه معصومین و... در این سازماندهی، وقتی دشمن به مرزهای اطراف ما لشکرکشی کرد سازمان‌دهی قوی‌تری لازم بود. پس فرمانده لایق و آب‌دیده‌ای مثل سردار سلیمانی شد رهبر مقاومت، در برابر این تهدیدها و لشکرکشی‌ها، سردار با نگاه راهبردی خود و هدایت و خط‌دهی حضرت آقا عمل می‌کرد. رهبری، محور مقاومت را در امتداد نگاه حضرت امام و نگاهی به آینده می‌دیدند.

وحشیانِ زمان
دشمن داعش را شکل داد و از موصل حرکت کردند و ظرف مدت کم‌تر از شش، هفت ماه رسیدند به مرزهای جلولا و سعدیه و خانقین. عملاً در مریوان و سنندج، پرچم داعش بلند شد. طرح حمایت از داعش در مناطق کردنشین داخل کشور وجود داشت. حشدالشعبی شکل گرفت و توانست در مقابل داعش از تمامیت شیعه و حرم‌های ائمه معصومین(ع) دفاع کند. تمام مناطق پیرامونی ایران، مثلا در عراق، گروه‌های مقاومتی مختلف شکل گرفت. داعش با سه تاکتیک اساسی، حملات خودش را آغاز کرد. اول سرعت دادن به عملیات هجومی، دوم با اجرای عملیات روانی گستره و سوم با قتل‌عام فجیع و رعب و وحشت میان مردم. توسط این سه اصل قصد داشت مناطق وسیعی را بگیرد. بخشی از عراق، شهر موصل، در دست بعثی‌ها بود. امریکایی‌ها سال ۲۰۱۱ نیروهایشان را از عراق خارج و تا سال ۲۰۴ داعش را سازماندهی و تجهیز کردند. وقتی داعش با آن سه تاکتیک وارد عراق شد، در کم‌ترین زمان ممکن رسید به حاشیه بغداد. جاده بغداد تا سامرا کامل در اشغال داعش بود. منطقه جرف‌الصخر در ۲۴ کیلومتری کربلا تحت تصرف داعشی‌ها قرار گرفت.
حاج قاسم سلیمانی و سردار محسن چیذریدر زمان کوتاه گروه‌های متعدد با فرماندهی شخص حاج قاسم به کمک آن‌ها رفتند. سردار اولویت‌بندی را در مناطق مختلف انجام داد تا در قدم اول آن‌ها را متوقف کنیم. توقف داعش مستلزم ساختار و سازمان و یگان رزمی بود. وقتی داعش حرکت و روستایی را اشغال می‌کرد، سه روستا آن طرف‌ترش خالی از سکنه می‌شد. زن‌ها را از پیش مردها می‌بردند. بچه‌ها جلوی مادرها سر می‌بریدند. سر مردها را جلوی خانواده از تن جدا می‌کردند و بدن‌های‌شان را پشت ماشین می‌کشیدند یا در روستاها و شهرها سر نیزه می‌گرداندند تا رعب و وحشت ایجاد کنند. مناطق مورد هدف داعش، عمدتا شیعه‌نشین بود. از طرفی هم با کردها هم یک قرارداد نانوشته منعقد کرده بودند تا کردها به آن‌ها کاری نداشته باشند و آن‌ها هم به کردها این امتیاز را بدهند که مناطقی که از زمان صدام از آن‌ها جدا شده به آن‌ها بازگردانند. داعش وقتی به مناطق شیعه‌نشین می‌رسید.، فراخوان پیوستن به داعش می‌داد. در مناطق شیعه‌نشین روشن بود که با آن‌ها همکاری نمی‌کردند پس مورد هجمه قرار می‌گرفتند. اگر کسی در گرفتن سلاح مقاومت می‌کرد و به آن‌ها نمی‌پیوست، کاری نداشتند سنی است، شیعه یا ایزدی‌ست همه را از دم تیغ می‌گذراندند. آیت‌الله سیستانی پیام صادر کردند که جوان‌ها بروند و برای مقابله با داعش به جبهه مقاومت بپیوندند. بستر از قبل فراهم شده بود. نیروها بسیج شدند جهت مبارزه و اجرای عملیات‌های کوچک و بعد هم سلسله عملیات‌های بزرگ و گسترده در سازمان رزم قرار گرفتند. هادی الحائری در محاصره صددرصدی داعش بود. حاج قاسم اولین عملیات را ‌آن‌جا انجام داد و بعد جاده سامرا به بغداد را باز کرد و تهدید را از حرم امامین عسگرین(ع) برداشت. اولویت بعد جرف‌الصخر یعنی نزدیک‌ترین محل به کربلا بود. عملیات‌ها پشت سر هم بنا به اولویت انجام می‌شد. ۳۲ عملیات در عراق انجام شد. یکی از جنایات داعش در عراق، واقعه اسپایکر است. دانشگاهی که مرکز آموزش نیرو هوایی در عراق بود. بیش از دو هزار و سیصد یا چهارصد دانشجوی شیعه در این پادگان در حال گذراندن دوره آموزشی بودند. پادگان را محاصره کردند. به آن‌ها گفتند به شما امان می‌دهیم، از پادگان خارج‌شان کردند. دست‌بسته و چشم‌بسته جلوی نهر دجله، تیر توی سرهاشان خالی کردند و به شهادت رساندند.

غائله سوریه
غائله سوریه در دوران بیداری اسلامی شکل گرفت. در نماز جمعه خواستند شورش کنند و حرکت اعتراضی علیه دولت شکل دهند و دولت را ساقط کنند. دولت بشار با دولت‌های دیگر تفاوت داشت. موضع ضدامریکایی محض داشت. این موضع را دولت‌های دیگر نداشتند. دولت بشار با صهیونیست در جولان در جنگ و حامی و پشتیبانی محور مقاومت بود. توده مردم نیامدند تا به معترضین بپیوندند. از همان روز اول، جنگ مسلحانه‌ای در سوریه رقم خورد. تعدادی در ارتش سوریه، بعضا کسانی که اهل‌سنت بودند جذب مسلحین شدند. با حمایت سردار سلیمانی و آمدن مقطعی شهید همدانی، دفاع وطنی در آن‌جا شکل گرفت. نیروی بسیجی بود که به سوریه رفتند و در کنار گروه‌هایی که موید نظام بودند در مقابل مسلحین جنگیدند. این جنگ هشت سال طول کشید. بارها مسئولین سوری ساک‌شان را بستند تا از کشور خودشان خارج شوند. شهر دمشق به عنوان پایتخت و فرودگاه بین‌المللی‌اش در محاصره بود. سردار در آن شرایط وارد دمشق شد. به مسئولین نظامی و سیاسی سوریه امیدواری داد. به دفعات تا مرز شکست رفتند، اما با حمایت مستشاران ایرانی، فاطمیون، زینبیون و با هدایت سردار سلیمانی مقاومت کردند.

پایانِ داعش
حاج قاسم سلیمانی و سردار محسن چیذریوقتی حاج قاسم گفت «تا سه ماه دیگر، پایان حکومت داعش است»؛ این حرف برای خیلی‌ها عجیب بود. حاجی فرماندهی شجاع، ریسک‌پذیر، باتدبیر و اطلاعات بالا بود. دیگرانی که نسبت به دستورات و اقدامات حاجی اطلاعاتی نداشتند، برداشت دیگری از کلام او کردند، اما برای حاجی این امر انجام شدنی بود. حاجی وضعیت داعش را می‌دانست. آن زمان، غیر بوکمال شیرازه داعش در مناطق دیگر به هم خورده بود. سردار با تجربه فرماندهی جنگ عراق و مناطق دیگر، کاملا مسلط به اوضاع و صحنه جنگ بود. مدیریت می‌کرد. نگاه از بالا داشت. می‌دانست تصرف بوکمال هم یک کار شدنی است. این در حالی بود که داعش هم آموزش‌های بالا داشت. تمام نظام سلطه هم پشتیبانی‌اش می‌کرد؛ چه به لحاظ مستشاری و نظامی و چه تجهیزات و مهمات. در هشت سال دفاع مقدس ما نسبت به دشمن‌مان به لحاظ نیروی رزمنده برتر بودیم، اما در جنگ سوریه، نیروهای داعش به خاطر اعتقادات کاذب‌شان هم که شده واقعا می‌جنگیدند. از داعشی‌ها دو نفر می‌ماند و تا اخرین لحظه می‌جنگیدند. به خاطر اعتقادات‌شان انتحاری به خود می‌بستند. با این حال سردار طی این سخنرانی پایان داعش را در کم‌تر از سه ماه عنوان کرد.

از دستاوردهای امروز، تا افقِ فردا
دستاوردهای پیروزمندانه شکل‌گیری محور مقاومت، پیروزی حزب‌الله جنگ ۳۳ روزه در لبنان بود. حزب‌الله توانست شناور اسرائیلی‌ها را ساقط کند. در جنگ‌های متعدد غزه، مجاهدان فلسطینی مقاومت کردند و هر بار با آتش‌بس مواجه شدند. در عراق هم بعد از شکست داعش، حشدالشعبی با استعداد دویست هزار نیروی سازمان‌یافته از دیگر دستاوردهای محور مقاومت بود. حشدالشعبی نیرویی است که می‌تواند در برابر تهدیدهای آینده هم قوی عمل کند. اکنون امریکایی‌ها در عراق جایگاه و پایگاه نظامی ندارند و تنها بحث نفوذ امنیتی‌شان در عرصه سیاست و فرهنگ مطرح است. دولت آقای سودانی خودش با نظام جمهوری اسلامی و محور مقاومت همراه است. او کسی است که پدرش در جنگ با صدام شهید شد. همین‌طور حکومت بشار اسد در سوریه از همراهان محور مقاومت است، یا انصارالله در یمن که امروز جایگاه برجسته‌ای در مسئله مقاومت منطقه دارد و نیز تمامی گروه‌های فاطمیون، زینبیون، حیدریون. در تمام این پیروزی‌ها جمهوری اسلامی ایران اصلی‌ترین پشتیبان محور مقاومت بوده. حالا دیگر هسته‌های مقاومتی که ابتدای انقلاب بود به هم پیوسته و محور مقاومت را تشکیل داده‌اند. نظام سلطه‌ای که قرار بود خاورمیانه جدید را رقم بزند و طرح نیل تا فرات و کوچک‌کردن کشورها در دستور کارش بود دستش از منطقه کوتاه شد. افق نگاه این است که در آینده دولت‌های مقاومت شکل بگیرد که لزومی هم ندارد اسلامی باشند. طبق فرموده حضرت آقا، در مراحل بعدی باید تمدن اسلامی شکل بگیرد. ایستادگی کنیم تا برسیم به حکومت جهانی حضرت مهدی(عج).

جهاد تبیین، یک ضرورت
در این مقطع جهاد تبیین، که حضرت آقا فرمودند اهمیت دارد. روشن کردن پیروزی‌های ما و شکست‌های دشمن. تبیین این نکته که اگر برعکس می‌شد چه می‌شد! در اتفاقات اخیر و حمله داعش به حرم حضرت احمدبن‌موسی(ع) تا حدودی مردم کشور خودمان عملکرد وحشیانه داعش را درک کردند. باید بدانیم و بفهمیم دشمن که هست! چه هست! شکست و پیروزی‌ها را تشخیص دهیم و با جهاد تبیین نگذاریم دشمن پیروزی‌های ما را به نفع خود مصادره کند.

جبهه مقاومتدر تنگناهای تصمیم‌گیری، تمامی واحد‌ها را به خط می‌کرد تا اطلاعات دریافت کند، اما اگر قانع نمی‌شد، خودش ترک یک موتور می‌نشست و به سمت خط مقدم می‌رفت تا از نزدیک شرایط را ارزیابی کند. در مسیر رسیدن‌ ما به بوکمال بود که خبر دادند محوری است که فاطمیون جلو آمده، پیشروی کرده و مواضع را گرفته‌اند، اما چپ و راست‌ آن‌ها دو یگان دیگر هستند که با داعشی‌ها روبه‌رو شدند. آن‌ها مقداری عقب‌تر بودند اما مابقی پنج کیلومتر جلوتر خط قابل توجهی را باز کرده بودند. مواضعی هم گرفته بودند، اما نمی‌دانستند بمانند یا بازگردند. اگر می‌ماندند احتمالش بود که دور بخورند و قیچی شوند یا انتحاری از پشت‌شان بزنند. به حاجی گفتند «همچین وضعیتی پیش آمده. تصمیم چیست؟ بکشیم عقب یا مقاومت کنیم؟!» حاجی گفت «هلی‌کوپتر آماده کنید.» گفتیم «امکان‌پذیر نیست. منطقه آلوده است و رفتن هلی‌کوپتر کار مشکلی است.» گفت «آماده شود.» روی حرفش حرف نزدیم. یک تعدادی همراه حاجی سوار هلی‌کوپتر شدیم. رفتیم به منطقه. دقیقا جلوی محور فاطمیون. هلکوپتر فرود آمد و نشست. موتور هلی‌کوپتر روشن بود تا حاجی رصدش را انجام دهد، خط و خطوط را ببیند و مجدد برگردیم عقب. یکی‌یکی همه سنگرها را سر زد. فرمانده محورها را ملاقات کرد. آمار گرفت. یکی از فرماندهان گفت «پایگاه دیگری هم داریم به فاصله یک کیلومتر آن‌طرف‌تر.» حاجی گفت «بریم.» گفتند «طول می‌کشد.» گفت «ماشین آماده کنید. می‌رویم.» رفتیم به پایگاه دوم فاطمیون. آن‌جا هم مجدد دانه‌دانه به تمامی سنگرها سرکشی کرد و از نزدیک نیروها و خطوط را دید. نهایتا فرماندهان‌شان را جمع کرد و گفت «می‌تونید تا صبح این‌جا رو نگه دارید تا کمک برسونم بهتون؟» گفتند «اره تا صبح می‌تونیم مقاومت کنیم صددرصد.» حاجی تا با گوش خودش از زبان آن‌ها این جمله را نمی‌شنید دلش آرام نمی‌گرفت. خیالش که راحت شد بعد سه ربع سوار هلی‌کوپتر شدیم که برگردیم. چون مدت زمان طولانی موتورش روشن مانده بود سوختش تمام شد و مجبور شد بنشیند. بی‌سیم زدیم، ماشین آمد و بنزین آورد...

نویسنده: اسرا مهدوی

مقاله ها مرتبط