۰۲۱-۷۷۹۸۲۸۰۸
info@jannatefakkeh.com

کشتار حاجّ با نقاب سقایت

کشتار حاجّ با نقاب سقایت

کشتار حاجّ با نقاب سقایت

جزئیات

مرور پیام‌های امام خمینی(ره) درباره کشتار زایران بیت‌الله‌الحرام به دست رژیم وابسته آل‌سعود در مرداد ۱۳۶۶

9 مرداد 1402
مرداد، یادآور رخدادی تلخ برای مسلمانان جهان و به‌خصوص ملت بزرگ ایران است. در نهمین روز این ماه در سال ۱۳۶۶(ششم ذی‌الحجه‌الحرام ۱۴۰۷) طی یک عملیات ناجوانمردانه از سوی رژیم آل‌سعود، مراسم برائت از مشرکان حجاج به خاک و خون کشیده شد و ۴۰۲ حاجی به شهادت رسیدند. در این میان، ۳۲۵ حاجی ایرانی بودند. در جریان این حمله ددمنشانه، 649 نفر نیز مجروح شدند. بر آن شدیم تا فارغ از نگاه تاریخی و آماری، این رخداد مهم را بازشناسی کنیم.
بدون هیچ ابهامی جامع‌ترین، عمیق‌ترین و مستدل‌ترین تحلیل از این واقعه را می‌توان در دو پیام تاریخی حضرت امام(ره) یافت. در این نوشتار بنا داریم به این کشتار بی‌رحمانه بپردازیم و دلایل، چگونگی، اهداف و هم‌چنین ثمرات این فاجعه را برای جهان اسلام با استفاده از نگاه و بیان حضرت امام جست‌وجو کنیم.



طولانی‌ترین پیام‌های حضرت امام در طول رهبری انقلاب اسلامی، دو پیام، یکی در فردای کشتار بی‌رحمانه حجاج در مکه و دیگری در سال بعد به مناسبت سالروز این حادثه است. پیام‌های بلندی که در هرکدام دریایی از مفاهیم دینی، سیاسی، اجتماعی و اخلاقی نهفته است. روایت این جنایت فجیع و شهادت صدها حاجی در ماه حرام و در ایام حج و در جوار خانه امن خداوند، بدون توجه عمیق به پیام‌های معمار کبیر انقلاب، ناقص است. بیان قطعاتی از این دو پیام می‌تواند بهترین تحلیل و تفسیر از چرایی و چگونگی این فاجعه عظیم و بیان‌کننده حقایقی تلخ از دنیای اسلام و حاکمان بی‌لیاقت عربستان سعودی و هم‌چنین کلاسی از آموزه‌های مختلف برای هر مسلمان باشد.

پیام اول؛ روز بعد از فاجعه
حضرت امام یک روز پس از حادثۀ کشتار حاجیان در مراسم برائت از مشرکان، در پیامی به شناساندن عوامل اصلی این فاجعه پرداخته و می‌فرماید «این‏ ‏حوادث، غیرمترقبه و شگفت‌آور نیست که دوباره دست کثیف آمریکا و اسرائیل از آستین‏ ‏ریاکاران و سردمداران کشور عربستان و خائنین به حرمین شریفین به درآید و قلب‏ ‏بهترین مسلمانان و عزیزان و میهمانان خدا را نشانه رود و مدعیان سقایت‏ حاجّ و عمارت مسجدالحرام، خیابان‌ها و کوچه‌های مکه را از خون مسلمانان سیراب کنند.»
‏‏ایشان به ترسیم مرزهای اسلام ناب محمدی و اسلام دروغین پرداخته و این‌چنین می‌فرماید «اگر از صدها وسیلۀ‏ ‏تبلیغاتی استفاده می‌کردیم و اگر هزاران مُبلغ و روحانی را به اقطار عالم می‌فرستادیم تا‏ ‏مرز واقعی بین اسلام راستین و اسلام آمریکایی و فرق بین حکومت عدل و حکومت‏ ‏سرسپردگان مدعی حمایت از اسلام را مشخص کنیم، به صورتی چنین زیبا‏ ‏نمی‌توانستیم.» سپس به نماد اسلام آمریکایی یعنی حکومت عربستان می‌پردازد «هم‌چنین اگر می‌خواستیم به جهان اسلام ثابت کنیم که‏ ‏کلیدداران کنونی کعبه لیاقت میزبانی سربازان و میهمانان خدا را ندارند و جز تامین آمریکا‏ ‏و اسرائیل و تقدیم منافع کشورشان به آنان کاری از دست‌شان برنمی‌آید، بدین خوبی‏ ‏نمی‌توانستیم بیان کنیم و اگر می‌خواستیم به دنیا ثابت کنیم که حکومت آل‌سعود، این‏ ‏وهابی‌‌های پستِ بی‌خبر از خدا بسان خنجرند که همیشه از پشت در قلب مسلمانان فرو‏رفته‌اند، به این اندازه که کارگزاران ناشی و بی‌ارادۀ حاکمیت سعودی در این قساوت و‏ ‏بی‌رحمی عمل کرده‌اند، موفق نمی‌شدیم.»
در ادامه پیام، مکر شیطان اصلی یعنی آمریکا یادآوری شده و خطاب به حاکمان آل‌سعود آمده «حکومت سعودی مطمئن باشد که آمریکا لکۀ ننگی بر دامنش نهاده است که تا‏ ‏قیام قیامت هم با آب زمزم و کوثر پاک نمی‌شود و خونی که از دل اقیانوس بزرگ ملت ما‏ ‏بر سرزمین حجاز جاری شده است، زمزم هدایتی برای تشنگان سیاست ناب اسلام‏ ‏گردیده است که ملت‌ها و نسل‌های آینده از آن سیراب و ستمکاران در آن غرق و هلاک‏ ‏می‌شوند و ما همۀ این جنایت‌ها را به حساب آمریکا گذاشته‌ایم و به یاری خدا و در موقع‏ ‏مناسب به حساب آنان خواهیم رسید.»
امام سپس به اصول ارزشی و عزت‌آفرین حاکم بر ایران اسلامی اشاره داشته و اعلام می‌دارند «این‌ها بهای گرانِ حاکمیتِ نه شرقی‏ ‏و نه غربی و استقلال و آزادی و اسلام‌خواهی ماست.‏»
حضرت امام با بیان آیه ۱۹ از سوره توبه اَجَعلْتُمْ سِقایَهَ الحاجِّ وَ عِمارَهَ المَسْجِدِ الحَرامِ کَمَنْ امَنَ بِالله وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَ جاهَدَ فی سَبیلِ‌الله لایَسْتَووُنَ عِنْدَاللهِ وَاللهُ لایَهْدِی القَوْمَ الظّالِمینَ، دلایل قرآنیِ عدم‌صلاحیت کلیدداران کعبه را برمی‌شمرد و می‌فرماید «گویی آیه کریمه در همین عصر نازل شده و‏ ‏گویی برای آل‌سعود و امثال آل‌سعود در طول تاریخ و برای ملت مجاهد و بزرگ ایران‏ ‏و حجاج بیت‌الله‌الحرام در عصر حاضر و امثال آنان در همه اعصار آمده است. خداوند‏ ‏تعالی می‌فرماید: شما کوردلان آب‌رسانی به حجاج و تعمیر مسجدالحرام را با ارزش‏ ‏آنانی که ایمان به خدا و به روز جزا آورده و در راه خدا مجاهده می‌کنند، مساوی قرار‏ ‏داده‌اید؟ حاشا که اینان با شما مساوی نیستند و خداوند ستمگران را هدایت نمی‌کند. آیا ستمکاری بر حق و خلق و بر رسول خدا و امت بزرگوار‏ ‏حضرت رسول خاتم، بالاتر از آن‌چه آل‌سعود با کعبه و حرم امن الهی و با زایران مجاهدِ‏ آن که همه چیز و همه کس خود را در راه دوست و آرمان اسلام تقدیم کردند، می‌توان‏ ‏تصور کرد؟‏‎‎‏»
امام در پایان پیام خویش، آل‌سعود را لایق چنین مسئولیت خطیری ندانسته و می‌فرماید «در هر صورت آل‌سعود برای تصدی امور‏ ‏کعبه و حج لیاقت نداشته و علما و مسلمانان و روشنفکران باید چاره‌ای بیندیشند.» سپس وظیفه همگان را در این جریان بازگو می‌کند «اکنون نوبت زایران دیگر کشورها و خصوصا‏ ‏علما و روشنفکران و گویندگان است که پیام مظلومیت ما را به جهان ابلاغ کنند.»

پیام دوم؛ سالروز فاجعه
حضرت امام خمینی در سالگرد این حادثه بزرگ در بیست و نهم تیر ۱۳۶۷ همزمان با پنجم ذی‌الحجه سال ۱۴۰۸ پیامی طولانی‌تر از پیام قبل، در دو بخش شامل فاجعه مکه و پذیرش قطع‌نامه ۵۹۸ شورای امنیت صادر فرمود که بیان‌کننده مفاهیم بلند دیگری در جریان‌شناسی و بصیرت‌افزایی در حوزه تشخیص حق و باطل است.
امام در شروع پیام خویش ضمن ریشه‌یابیِ این جنایت بشری در تاریخ اسلام به روشنگری درباره حج واقعی و اهداف حج ابراهیمی به عنوان مکانِ تنظیم، تمرین و تشکل یک زندگی توحیدی می‌پردازد «یکی از وظایف بزرگ مسلمانان پی‌بردن به این واقعیت است که حج چیست و چرا برای همیشه باید بخشی از امکانات مادی و معنوی خود را برای برپایی آن صرف کنند. چیزی که تا به حال از ناحیه ناآگاهان یا تحلیل‌گران مغرض یا جیره‌خواران به عنوان فلسفه حج ترسیم شده این است که حج یک عبادت دسته‌جمعی و یک سفر زیارتی-سیاحتی است.» ایشان با طرح سوالات هدفمند، فلسفه و اهداف حج را در این دنیای ظلم و عصیانگری بیان داشته و می‌فرماید «به حج چه که چگونه باید زیست و چطور باید مبارزه کرد و با چه کیفیت در مقابل جهان سرمایه‌داری و کمونیسم ایستاد! به حج چه که حقوق مسلمانان و محرومان را از ظالمین باید ستاند! به حج چه که باید برای فشارهای روحی و جسمی مسلمانان چاره‌اندیشی نمود! به حج چه که مسلمانان باید به عنوان یک نیروی بزرگ و قدرت سوم جهان خودنمایی کنند! به حج چه که مسلمانان را علیه حکومت‌های وابسته بشوراند!» آن‌گاه خود، برخی از اهداف والای حج را بیان می‌دارد ‏«حج برای نزدیک شدن و اتصال انسان به صاحب خانه است... حج کانون معارف الهی است که از آن، محتوای سیاست اسلام را در تمامی زوایای زندگی باید جست‌وجو نمود. حج پیام‌آور و ایجاد بنای جامعه‌ای به دور از رذایل مادی و معنوی است. حج تجلی و تکرار همه صحنه‌های عشق‌آفرین زندگی یک انسان و یک جامعۀ متکامل در دنیاست و مناسک حج، مناسک زندگی است و از آن‌جا که جامعه امت اسلامی، از هر نژاد و ملیتی باید ابراهیمی شود تا به خیل امت محمد صلی‌‌اللّه‌علیه‌و‌آله‌وسلم پیوند خورَد و یکی گردد و ید واحده شود، حج تنظیم و تمرین و تشکل این زندگی توحیدی است. حج عرصه نمایش و آیینه سنجش استعدادها و توان مادی و معنوی مسلمانان است.»
حضرت امام به مقایسه حج با قرآن می‌پردازد و از معرفت بیکران موجود در این دو هدیه الهی می‌گوید و تاسف خویش را از مهجور ماندن این دو دریای معارف بیان می‌دارد «حج بسان قرآن است که همه از آن بهره‌مند می‌شوند ولی اندیشمندان و غواصان و دردآشنایان امت اسلامی اگر دل به دریای معارف آن بزنند و از نزدیک شدن و فرورفتن در احکام و سیاست‌های اجتماعی آن نترسند، از صدف این دریا، گوهرهای هدایت و رشد و حکمت و آزادگی را بیش‌تر صید خواهند نمود و از زلال حکمت و معرفت آن تا ابد سیراب خواهند گشت ولی چه باید کرد و این غم بزرگ را به کجا باید برد که حج بسان قرآن مهجور گردیده است و به همان اندازه‌ای که آن کتاب زندگی و کمال و جمال در حجاب‌های خودساختۀ ما پنهان شده است و این گنجینۀ اسرارِ آفرینش در دل خروارها خاکِ کج‌فکری‌های ما دفن و پنهان گردیده است و زبان انس و هدایت و زندگی و فلسفه زندگی‌ساز او به زبان وحشت و مرگ و قبر تنزل کرده است، حج نیز به همان سرنوشت گرفتار گشته است.»
حضرت امام سپس به روشنگری اذهان در استفاده ابزاری دشمنان از مکه و مراسم حج برای ایجاد دشمنی و تفرقه بین مسلمانان پرداخته و می‌فرماید «اما آن‌چه زایران عزیز باید بدانند، این که آمریکا و آل‌سعود حادثه مکه را یک مبارزۀ فرقه‌‌ای و نزاع قدرت میان شیعه و سنی ترسیم نموده و ایران و رهبران آن را به عنوان کسانی که هوس رسیدن به یک امپراتوری بزرگ را در سر می‌پرورانند معرفی می‌کنند تا بسیاری از کسانی که از مسیر حوادث سیاسی جهان اسلام و نقشه‌های شوم جهانخواران بی‌خبرند تصور کنند که فریاد برائت ما از مشرکین و مبارزه ما برای کسب آزادی ملت‌ها در مسیر کسب قدرت سیاسی‌مان و گسترش قلمرو جغرافیای حکومت اسلامی است.»

حضرت امام با دقت و ظرافت، جهان مستکبران و مستضعفان را به دو بخش آزاد و قرنطینه‌ای تقسیم می‌کند «واقعیت این است که دُوَل استکباری شرق و غرب و خصوصا آمریکا و شوروی، عملا جهان را به دو بخش آزاد و قرنطینه سیاسی تقسیم کرده‌اند. در بخش آزاد جهان، این ابرقدرت‌ها هستند که هیچ مرز و حد و قانونی نمی‌شناسند و تجاوز به منافع دیگران و استعمار و استثمار و بردگی ملت‌ها را امری ضروری و کاملا توجیه‌شده و منطقی و منطبق با همه اصول و موازین خودساخته و بین‌المللی می‌دانند. اما در بخش قرنطینه سیاسی که متاسفانه اکثر ملل ضعیف عالَم و خصوصا مسلمانان در آن محصور و زندانی شده‌اند، هیچ حق حیات و اظهارنظری وجود ندارد. همه قوانین و مقررات و فرمول‌ها همان قوانین دیکته شده و دلخواه نظام‌های دست‌نشاندگان و دربرگیرنده منافع مستکبران خواهد بود و متاسفانه اکثر عوامل اجرایی این بخش، همان حاکمان تحمیل شده یا پیروان خطوط کلی استکبارند که حتی فریاد زدن از درد را نیز در درون این حصارها و زنجیرها، جرم و گناهی نابخشودنی می‌دانند و منافع جهان‌خواران ایجاب می‌کند که هیچ ‌کس حق گفتن کلمه‌ای که بوی تضعیف آنان را بدهد یا خواب راحت آنان را آشفته کند ندارد.»
آن‌گاه واضح و آشکار علت اصلی این کشتار بی‌رحمانه را بیان می‌دارد «کشتار زایران خانه خدا توطئه‌ای برای حفظ سیاست‌های استکبار و جلوگیری از نفوذ اسلام ناب محمدی صلی‌اللّه‌‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم است.»
حضرت امام خمینی آن‌گاه به بیان مشخصات اسلام آمریکایی و معرفی رژیم وهابی آل‌سعود به عنوان نوکر استکبار و نماد اسلام آمریکایی می‌پردازد «مگر مسلمانان جهان فاجعه قتل‌عام صدها عالِم و هزاران زن و مرد فرقه‌های مسلمین را در طول حیات ننگین آل‌سعود و نیز جنایت قتل‌عام زایران خانه خدا را فراموش می‌کنند؟ مگر مسلمانان نمی‌بینند که امروز مراکز وهابیت در جهان به کانون‌های فتنه و جاسوسی مبدل شده‌اند که از یک طرف اسلام اشرافیت، اسلام ابوسفیان، اسلام ملاهای کثیف درباری، اسلام مقدس‌نماهای بی‌شعور حوزه‌های علمی و دانشگاهی، اسلام ذلت و نکبت، اسلام پول و زور، اسلام فریب و سازش و اسارت، اسلام حاکمیت سرمایه و سرمایه‌داران بر مظلومین و پابرهنه‌ها و در یک کلمه اسلام آمریکایی را ترویج می‌کنند و از طرف دیگر، سر بر آستان سروَر خویش، آمریکای جهانخوار می‌گذارند؟»
حضرت امام سپس به روابط شرم‌آور سران کشورهای اسلامی و به‌خصوص رژیم آل‌سعود با رژیم اشغالگر قدس پرداخته و آنان را فاقد اختیار و غیرت عربی و اسلامی دانسته و می‌فرماید «مسلمانان نمی‌دانند این درد را به کجا ببرند که آل‌سعود و خادم‌الحرمین به اسرائیل اطمینان می‌دهد که ما اسلحه خودمان را علیه شما به کار نمی‌بریم و برای اثبات حرف خود با ایران قطع رابطه می‌کنند. واقعا چقدر باید رابطه سران کشورهای اسلامی با صهیونیست‌ها گرم و صمیمی شود تا در کنفرانس سران کشورهای اسلامی، مبارزه صوری و ظاهری هم با اسرائیل از دستور کار آنان و جلسات آنان خارج شود. اگر این‌ها یک جو غیرت و حمیت اسلامی و عربی داشتند، حاضر به یک چنین معامله کثیف سیاسی و خودفروشی و وطن‌فروشی نمی‌شدند... راستی ما باید بنشینیم تا سران کشورهای اسلامی احساسات یک میلیارد مسلمان را نادیده بگیرند و صحه بر آن همه فجایع صهیونیست‌ها بگذارند؟»
حضرت امام با صراحت هدف جمهوری اسلامی ایران را خشکاندن استکبار و صهیونیسم و نفوذ اسلام در جهان دانسته و با شجاعت از مبارزه با باج‌خواهی‌های آمریکا سخن می‌گوید «ما این واقعیت و حقیقت را در سیاست خارجی و بین‌‌الملل اسلامی‌مان بارها اعلام نموده‌ایم که درصدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و کم ‌کردن سلطه جهانخواران بوده و هستیم... ما درصدد خشکانیدن ریشه‌های فاسد صهیونیزم، سرمایه‌داری و کمونیزم در جهان هستیم. ما تصمیم گرفته‌ایم به لطف و عنایت خداوند بزرگ، نظام‌هایی را که بر این سه پایه استوار گردیده‌اند نابود کنیم و نظام اسلام رسول‌اللّه‌ صلی‌اللّه‌‌علیه‌وآله‌وسلم را در جهان استکبار ترویج نماییم و دیر یا زود ملت‌های دربند شاهد آن خواهند بود. ما با تمام وجود از گسترش باج‌خواهی و مصونیت کارگزاران آمریکایی حتی اگر با مبارزه قهرآمیز هم شده باشد، جلوگیری می‌کنیم.»
ایشان نوید صبحی روشن و آینده‌ای همراه با عزت و غرور برای مسلمانان و محرومان جهان را می‌دهد «مسلمانان جهان و محرومین سراسر گیتی از این برزخ بی‌انتهایی که انقلاب اسلامی ما برای همه جهانخواران آفریده است احساس غرور و آزادی کنند و آوای آزادی و آزادگی را در حیات و سرنوشت خویش سردهند و بر زخم‌های خود مرهم گذارند که دوران بن‌بست و ناامیدی و تنفس در منطقه کفر به سر آمده است و گلستان ملت‌ها رخ نموده است و امیدوارم همه مسلمانان شکوفه‌های آزادی و نسیم عطر بهاری و طراوت گل‌های محبت و عشق و چشمه‌سار زلال جوشش اراده خویش را نظاره کنند.»
امام در فرازی دیگر از این پیام تاریخی خویش از فاجعه مکه به عنوان حادثه تلخ و شیرین یاد کرده و به بیان چرایی انجام راهپیمایی برائت از مشرکان در مکه پرداخته و ضمن پاسخ به سوال بعضی افراد در این خصوص، نتیجه‌ای بزرگ برای انجام این راهپیمایی ترسیم می‌کند «بعضی افراد تا قبل از حادثه تلخ و شیرین حج در سال گذشته، فلسفه اصرار جمهوری اسلامی ایران را بر راهپیمایی برائت از مشرکین به‌خوبی درک نکرده بودند و از خود و دیگران سوال می‌کردند که در سفر حج و در آن هوای گرم چه ضرورتی به راهپیمایی و فریاد مبارزه است و اگر فریاد برائت از مشرکین هم سر داده شود، چه ضرری متوجه استکبار می‌شود... ولی این مسئله باید روشن باشد که... راهپیمایی‌های برائت در مکه و مدینه است که به نابودی سرسپردگان شوروی و آمریکا ختم می‌شود و درست به همین جهت است که با کشتار دسته‌جمعی زنان و مردان آزاده از آن جلوگیری می‌شود و در پناه همین برائت از مشرکین است که حتی ساده‌دلان می‌فهمند که نباید سر بر آستان شوروی و آمریکا نهاد.»
حضرت امام با عنوان این که فلسطینیان راهِ گم کرده خود را از برائت ما یافته‌اند به برخی از نتایج تحقق شعار برائت از مشرکان و ثمره خون حاجیان شهید اشاره می‌کند «با این که بیش‌تر از یک سال از حماسه برائت از مشرکان نگذشته است، عطر خون‌های پاک شهدای عزیز ما در تمامی جهان پیچیده... هم‌اکنون مردم فلسطین به چه آرمانی تکیه کرده‌اند که بی‌محابا و با دست خالی در برابر حملات وحشیانه صهیونیست‌ها مقاومت می‌کنند؟.... این آوای اللّه‌اکبر است، این همان فریاد ملت ماست که در ایران، شاه را و در بیت‌المقدس، غاصبین را به نومیدی کشاند و این، تحقق همان شعار برائت است که ملت فلسطین در تظاهرات حج دوشادوش خواهران و برادران ایرانی خود فریاد رسای آزادی قدس را سر داد و مرگ بر آمریکا، شوروی و اسرائیل گفت و بر همان بستر شهادتی که خون عزیزان ما بر آن ریخته شد، او نیز با نثار خون و به رسم شهادت آرمید. آری، فلسطینی راه گم کردۀ خود را از راه برائت ما یافت.»
امام خمینی در بخش دیگری از این پیام، مقاومت ملت ایران را ستوده و ضمن بیان پایبندی ملت به ارزش‌ها به‌خصوص به انقلاب و نظام اسلامی با یادآوری برخی از مصادیق مقاومت ملت اعلام می‌دارد «آیا ملت دلاور ایران در مقابل جنایات متعدد آمریکا در خلیج‌فارس اعم از حمایت نظامی و اطلاعاتی به عراق و حمله به سکوهای نفتی و کشتی‌ها و قایق‌ها و سرنگونی هواپیمای مسافربری مقاومت نکرده است؟ آیا ملت ایران در جنگ دیپلماسی شرق و غرب علیه خود و ایجاد بازی‌های سیاسی مجامع بین‌المللی مقاومت نکرده است؟ آیا ملت شجاع ایران در مقابل جنگ اقتصادی، تبلیغاتی، روانی و حملات ددمنشانه عراق به شهرها و موشک‌باران مناطق مسکونی و بمباران‌های مکرر شیمیایی عراق در ایران و حلبچه مقاومت نکرده است؟ آیا ملت عزیز ایران در مقابل توطئه منافقین و لیبرال‌ها و زراندوزی و احتکار سرمایه‌داران و حیله مقدس‌مآبان مقاومت نکرده است؟... که اگر نبود حضور مردم، هر یک از این توطئه‌ها می‌توانست به اصول نظام ضربه بزند. که خدا را سپاس می‌گزاریم که ملت ایران را موفق نمود تا با قامتی استوار به رسالت خود عمل کند و صحنه‌ها را ترک نگوید.»
حضرت امام با اشاره به روحیه شهادت‌طلبی ملت ایران، ضمن پاسداشت خون شهیدان و خانواده‌های مکرم ایشان یکی از افتخارات ملت شهیدپرور ایران را تقابل شجاعانه رزمندگان اسلام با آمریکای جهانخوار در منطقه دانسته و بیان می‌کند «امروز یکی از افتخارات بزرگ ملت ما این است که در برابر بزرگ‌ترین نمایش قدرت و آرایش ناوهای جنگی آمریکا و اروپا در خلیج‌فارس صف‌آرایی نمود و اینجانب به نظام‌های آمریکایی و اروپایی اخطار می‌کنم که تا دیر نشده و در باتلاق مرگ فرونرفته‌اید از خلیج‌فارس بیرون روید و همیشه این‌گونه نیست که هواپیماهای مسافربری ما توسط ناوهای جنگی شما سرنگون شود که ممکن است فرزندان انقلاب، ناوهای جنگی شما را به قعر آب‌های خلیج‌فارس بفرستند.»
امام خمینی سپس به تبیین سیاست خارجی و روابط بین‌الملل ایران اشاره کرده و با بر شمردن خواست دشمن و خطوط قرمز ملت ایران، بیان می‌دارد «نکته مهمی که همه ما باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم این است که دشمنان ما و جهانخواران تا کی و تا کجا ما را تحمل می‌کنند و تا چه مرزی استقلال و آزادی ما را قبول دارند. به یقین، آنان مرزی جز عدول از همه هویت‌ها و ارزش‌های معنوی و الهی‌مان نمی‌شناسند. به گفته قرآن کریم، هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما برنمی‌دارند مگر این که شما را از دین‌تان برگردانند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، صهیونیست‌ها و آمریکا و شوروی در تعقیب‌مان خواهند بود تا هویت دینی و شرافت مکتبی‌مان را لکه‌دار نمایند.»
حضرت امام در بخش پایانی فصل اول پیام خویش، با شجاعت و به‌وضوح اهداف و سیاست‌های جمهوری اسلامی ایران را بیان داشته و می‌فرماید «من به صراحت اعلام می‌‌کنم که جمهوری اسلامی ایران با تمام وجود برای احیای هویت اسلامی مسلمانان در سراسر جهان سرمایه‌گذاری می‌کند و دلیلی هم ندارد که مسلمانان جهان را به پیروی از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نکند و جلوی جاه‌طلبی و فزون‌طلبی صاحبان قدرت و پول و فریب را نگیرد. ما باید برای پیشبرد اهداف و منافع ملت محروم ایران برنامه‌ریزی کنیم. ما باید در ارتباط با مردم جهان و رسیدگی به مشکلات و مسائل مسلمانان و حمایت از مبارزان و گرسنگان و محرومان با تمام وجود تلاش نماییم و این را باید از اصول سیاست خارجی خود بدانیم. ما اعلام می‌کنیم که جمهوری اسلامی ایران برای همیشه حامی و پناهگاه مسلمانان آزاده جهان است و کشور ایران به عنوان یک دژ نظامی و آسیب‌ناپذیر، نیاز سربازان اسلام را تامین و آنان را به مبانی عقیدتی و تربیتی اسلام و هم‌چنین به اصول و روش‌های مبارزه علیه نظام‌های کفر و شرک آشنا می‌سازد.»
***
با توجه به سوابق رژیم آل‌سعود و بازشناسی نوع و شکل ایفای نقش آنان در جهان اسلام، به جرات می‌توان گفت سعودی‌ها با مشی اسلام آمریکایی و اشرافیت خود، یکی از محورهای اصلی تضعیف و تفرقه در جهان اسلام‌اند و دقیقا کمر به شکست اسلام راستین در جهان بسته‌اند. به وضوح می‌توان دریافت که در منطقه و جهان، هرجا که خبر از بیداری اسلامی و تشکل و انسجام اسلام ناب محمدی در میان است، رژیم آل‌سعود به نیابت از استکبار جهانی و با نقابی ظاهرفریب پا در میدان گذاشته و اهداف پلید آمریکا و رژیم صهیونیستی را دنبال می‌کند. ظهور داعش و ایجاد بحران در کشورهای عراق و سوریه و هم‌چنین حمله به کشور مسلمان یمن از جمله جنایات این رژیم وهابی است. آنان با استفادۀ ابزاری از اماکن مقدس، کعبه را نقابی برای زراندوزی و تحقق اهداف شیطانی قرار داده‌اند. اما به خواست خداوند متعال، هم‌اکنون و با گذشت بیش از ۴۰ سال حرکت انقلاب اسلامی و ایجاد جریان بیداری در جهان اسلام، مسلمانان به‌خوبی دریافته‌اند که اسلامِ آل‌سعود همان اسلام مورد تایید صهیونیسم بین‌الملل و همان اسلام آمریکایی است. همان اسلامی که طی چند سال گذشته، شکست را در سنگرهای مختلف تجربه کرده و دیری نخواهید پایید که با وحدت و قدرتِ آزادمردان مسلمان، در مقابل اسلام ناب محمدی به زانو درمی‌آید، ان‌شاءالله.

نویسنده: طیبه نادعلی

مقاله ها مرتبط