۰۲۱-۷۷۹۸۲۸۰۸
info@jannatefakkeh.com

کوه پیدا خواهد شد

کوه پیدا خواهد شد

کوه پیدا خواهد شد

جزئیات

برای بیست و نهمین سالروز ربوده شدن سردار بی نشان احمد متوسلیان فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم

14 تیر 1402
خرمشهر که آزاد شد دو اتفاق بزرگ موجب شد حماسه عظیم مردم ایران در برجسته‌سازی خبری غرب گم شود و جهانیان، کمتر با آنچه در جبهه خرمشهر گذشت آشنا شوند. یکی، مسابقات جام‌جهانی ۱۹۸۲ اسپانیا بود که در آستانه برگزاری بود و همه رسانه‌های جهان طبق رسم دیرینه اکثر اخبار خود را به حواشی، اتفاقات پیش از آن و پس از آن اختصاص داده‌بودند.
اتفاق دیگری که پیروزی تاریخی ایران در نبرد بیت المقدس را تحت الشعاع قرار داد، حمله گسترده رژیم اشغالگر قدس به لبنان بود. حمله‌ای عامدانه که این یکی بر خلاف جام‌جهانی– که هر چهار سال یک‌بار در ماه ژوئن و ژولای برگزار می‌شود- برای برجسته نشدن خبر آزادی خرمشهر در افکار عمومی جهان، توسط مناخیم بگین نخست وزیر رژیم اشغالگر قدس طرح ریزی شد و توسط آریل شارونِ وزیر جنگ، اجرا.
چند روز پس از آزادی خرمشهر ارتش رژیم صهیونیستی به فرماندهی آریل شارون وارد خاک لبنان شد. حمله گسترده صهیونیست‌ها که با نام «عملیات صلح برای الجلیل» با ۳۱۰ فروند جنگنده بمب افکن و نیز با نیروی زمینی‌ای به استعداد هفت لشکر که در خود چهار تیپ نیروی ویژه گولائی، گیوغانی، ناخال و ترانهایم داشت، انجام شد. حمله‌ای برق‌آسا بر اساس تئوری‌های جنگی نازی‌ها در جنگ دوم بین‌الملل.
با گذشت چند روز از هجوم همه جانبه اسرائیل به لبنان، کشورهای عربی انگار که روی‌شان خاک مرده پاشیده باشند، هیچ عکس‌العملی در قبال تهاجم صهیونیست‌ها به یک کشور عربی نشان ندادند. سکوت معنادار حاکمان کشورهای اسلامی در مقابل درخواست «الیاس سرکیس» رئیس جمهور لبنان مبنی بر کمک به مردم لبنان، در حالی بود که اکثر دولت‌های عربی در جنگ ایران و عراق طرف عراق عربی را گرفتند و از هیچ کمک نقدی و غیر نقدی برای نابودی جمهوری اسلامی مضایقه نکردند.
اما این وسط دو کشور اسلامی بودند که به آنچه در سواحل شرقی مدیترانه می‌گذشت واکنش اساسی نشان دادند و به نفع یک کشور اسلامی آمدند وسط. یکی کشور عربی سوریه بود که هم همسایه لبنان بود و نیز هر از چندگاهی مورد تهدیدات نظامی قرار می‌گرفت. سوریه ابتدا دست کمک به سمت شوروی که آن زمان قطب مقابل امریکا و اعوان و انصارش بود، دراز کرد؛ اما وقتی سکوت معنادار ساکنان کرملین را دید دوزاری‌اش افتاد که فقط می‌تواند چشم امید به یک کشور داشته باشد؛ آن هم ایران.
پیام امام خمینی(ره) این بود: «من كلمه مباركه استرجاع را نه برای جنايات اسرائيل و شهادت و آسيب بسیاری از مسلمانان مظلوم جنوب لبنان عزیز می‌گویم، گرچه آن هم استرجاع دارد، و نه برای شهرها و روستاهای آن كشور اسلامی كه به‌دست جنایتكار رژیم صهیونیستی كافر اسرائيل، اشغال و خراب شده است، گرچه آن هم استرجاع دارد، و نه برای آواره شدن هزاران خواهر و برادر آن محیط مظلوم اسلامی گرچه آن هم استرجاع دارد...، بلكه برای بی‌تفاوتی كشورهاي اسلامي يعني حكومت‌‌هاي آنها استرجاع مي‌كنم و ایكاش فقط بی‌تفاوتی بود. من استرجاع برای پشتیبانی بسیاری از حکومت‌ها از اسرائیل و صدام، این، دو ولد نامشروع آمریکا می‌کنم. من و هر مسلمانی در هر جا هست، باید استرجاع کنیم برای كمك‌‌های مادی و معنوی دولت‌‌های كشورهای اسلامی به امریکا -رأس جنايتكاران- و اسرائيل و بعث عفلقی که پياده كننده منويات شوم امریکا و صهيونيسم جهانی است.»
شانزدهم خرداد یک هیئت بلندپایه سیاسی- نظامی از ایران وارد دمشقی شد که زیر آتش صهیونیست‌ها بود. علی‌اکبر ولایتی وزیر امور خارجه، سرهنگ سلیمی وزیر دفاع، سرهنگ علی صیاد شیرازی فرمانده نیروی زمینی ارتش، محسن رضایی فرمانده سپاه، محسن رفیق دوست مسئول تدارکات سپاه و احمد متوسلیان فرمانده تیپ ۲۷ سپاه به دستور امام(ره) و سرپرستی آیت الله خامنه‌ای رئیس جمهور و رئیس شورای عالی دفاع، رفتند دمشق و شدند میهمان محتشمی پور سفیر ایران در سوریه تا اوضاع را بررسی کنند. گزارش نهایی این بود: «اسرائیل بر اكثر نقاط جنوب لبنان مسلط شده است و سوریه نمی‌تواند وارد جنگ شود.»
سرانجام شورای عالی دفاع تصمیم به اعزام نیرو به لبنان گرفت و مقرر شد نيروهای اعزامی بخشی از تیپ ۲۷ محمد رسول‌الله(ص) باشند و بخشی هم از نیروهای تیپ ۵۸ تکاور ذوالفقار ارتش.
محسن رضایی، متوسلیان را برد پیش رئیس‌جمهور خامنه‌ای و گفت: «ایشان [حاج احمد] کاملاً آماده قبول این مأموریت است. منتهی مایل است از زبان شما بشنود که باید این کار را انجام بدهد.»
آیت الله خامنه‌ای گفت: «شما انتخاب شده‌اید تا به عنوان نماینده ایران به لبنان بروید.»
حاج احمد در آن ملاقات خدمت رئیس‌جمهور عرض كرد: «یعنی خداوند متعال ما را انتخاب كرده كه برویم با اسرائیلی‌ها بجنگیم؟»
آقای خامنه‌ای فرمودند: «بله! شما نماینده نظام هستید، بروید آنجا و جلوی اسرائیلی‌ها را سد كنید...»
غروب ۲۱ خرداد نیروهای ایرانی با یک فروند بوئینگ ۷۴۷ نیروی هوایی ارتش با یک پرواز اختصاصی وارد فرودگاه دمشق شدند. پروازی که از طریق آسمان ترکیه و سوریه انجام گرفت و ریسک بالایی هم داشت، چرا که حریم آسمان دمشق هم مانند بیروت شکسته شده بود. در فرودگاه، حافظ اسد رئیس جمهور سوریه و علی اکبر محتشمی پور سفیر ایران در سوریه به استقبال گروه آمدند.
احمد متوسلیان رو به نيروهای اعزامی گفت: «برادرها، قبل از رسیدن به اینجا، در ایران آنچه گفتنی بود، ما برا‌ی شما گفتیم. خیلی كوتاه من عرض می‌كنم، امام عزیزمان فرموده‌اند باید كه اسرائیل از صحنه جهان زدوده شود و شما مردان بزرگ باید این حرف امام عزیزمان را جامع عمل بپوشانید.»
بعد هم همگی با سربندهای «الی بیت‌المقدس» به طرف حرم حضرت زینب(س) حرکت کردند. مردم سوریه و آوارگان لبنان تا چشم‌شان به نیروهای ایران افتاد فریاد زدند:«یا لبنان، یا لبنان... هذا جیوش‌القرآن» و «خیبر خیبر یا صهیون، جیش المحمد قادمون.»
۲۶ خرداد صهیونیست‌ها وقتی حضور ایرانی‌ها در منطقه را فهمیدند اعلام آتش بس یک جانبه کردند. هم‌زمان فالانژهای لبنان هم یک رادیو فارسی راه انداختند. نیروهای احمد متوسلیان بی‌توجه به این شرایط فعالیت‌های خود را شروع کردند. یکی از این فعالیت‌ها عملیات شناسایی در عمق نیروهای اسرائیل بود. شناسایی‌هایی که منجر به جمع‌آوری اطلاعات بسیار زیادی شد و همة آن اطلاعات در دست لبنانی‌های شیعه‌ای قرار گرفت که بعداً حزب‌الله را تشکیل دادند.
از اوایل تیرماه هم‌زمان با تجدید قوای ارتش عراق برای ادامه جنگ و نیز چندین پاسگاه مرزی در منطقه ایلام، ترکیه و سوریه هم برخوردهای سردی در سیر کمک به لبنان انجام می‌دادند. مجموع شرایط تیر ۶۱ موجب شد تا تجدید نظری در نیروهای ایرانی مستقر در لبنان بشود، چرا که ماشین جنگی عراق نباید توسعه پیدا می‌کرد و از طرفی لبنان هم فقط چشم امیدش به ما بود.
به ناچار متوسلیان شروع به مذاکره با رفعت اسد برادر حافظ اسد برای ترفندهایی برای اقدام نظامی علیه اسرائیل کرد. مذاکرات جواب داد و نیروهای اطلاعات و عملیات احمد متوسلیان اقداماتی انجام دادند که سوری‌ها و لبنانی‌ها در خواب هم نمی‌دیدند. این عملیات شناسایی که در بسیاری موارد خود احمد متوسلیان هم شخصاً در آن حضور داشت نقاط ضعف و قوت صهیونیست‌ها را مورد توجه قرار می‌داد و تاکتیک‌های نظامی آنها را پردازش می‌کرد.
متوسلیان استراتژی نبرد با اسرائیل را طرح‌ریزی کرد و مسلمانان خصوصاً شیعیان لبنان را هم در پادگان زبدانی آموزش داد. یک سری اردوگاه آموزشی هم در بعلبک و دره بقاع راه انداخت تا تاکتیک‌های نبرد با صهیونیست‌ها را در ذهن مبارزان جا بیندازد. مجموع این اقدامات ایجاد تشکیلات مقاومت اسلامی لبنان از طریق تأثیر مادی و معنوی بود و متوسلیان به خوبی از عهده این مأموریت برآمد.
حاج احمد دو جلسه راهبردی هم با سران گروه‌های انقلابی شیعه گذاشت. در جلسه اول از آنها اتحاد خواست و یکی شدن و همچنین تأسیس یک تشکیلات واحد با هدف مبارزه با صهیونیسم و با محوریت انقلاب اسلامی ایران. در جلسه دوم متوسلیان رسماً پیشنهاد داد تا اسم شاکله مقاومت در برابر اسرائیل و وحدت فرماندهی شیعیان لبنان را حزب الله بگذارند.
خبرها که به صهیونیست‌ها رسید، فالانژها به عنوان بازوی اسرائیل در خاک لبنان سفارت ایران را محاصره کردند. آخر آنها متوجه خطر جدی حضور ایرانی‌ها در لبنان شده بودند. در هر صورت آنها نباید به داخل سفارت راه پیدا می‌کردند چرا که اسناد محرمانه بسیار زیادی فاش می‌شد.
سید‌محسن موسوی کاردار سفارت ایران در لبنان پیش متوسلیان رفت و همه جریان را تعریف کرد و از او برای تخلیه اسناد محرمانه کمک خواست. متوسلیان که خواست برود یک سری از بچه‌ها خواستند که این مأموریت به آنها واگذار شود. اما از حاج احمد این جواب را شنیدند: «نه برادرها، خودم باید بروم شماها آماده باشید که هرچه زودتر برگردید تهران.»
متوسلیان راه افتاد. چهاردهم تیر ماه بود. به همراه موسوی، کاظم اخوان خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی و تقی رستگار. همگی سوار یک ماشین پلاک سیاسی سفارت شدند و با اکیپ‌های حفاظت دیپلماتیک حرکت کردند به سمت بیروت. بیست کیلومتری بیروت که رسیدند، در جایی به نام «حاجز باربره» در یک ایست بازرسی متوقف‌شان کردند، آن هم در حالی‌که همگی سرنشینان دارای مصونیت دیپلماتیک بودند. ایست بازرسی که در واقع کاذب بود و توسط فالانژهای تحت امر«ایلی جبیقه» و«سمیر جعجع» درست شده بود. آنها همراه با فرمان ایست تیراندازی هم کردند. ساعت دوازده ظهر نیروهای ایست بازرسی سرنشینان را پیاده کردند و با خودشان بردند. بعدها «سمیر جعجع» اعتراف کرد که هر چهار نفر توسط تیمش کشته شده‌اند. اعترافی که توسط مقامات ایرانی هیچ‌گاه مورد قبول واقع نشد.
«جورج سوری» هم که یکی از فالانژها بود خودروی متوسلیان و همراهان‌شان را به قصد منحرف کردن افکار عمومی، برد بندر طرابلس در شمال لبنان و آنجا رها کرد.

نویسنده: محمد گرشاسبی

مقاله ها مرتبط